خاطره ای از شهید حسین بایزیدی

روزی شهید بایزیدی به اتفاق شهید علی رشیدی در منزل یکی از اهالی روستای سارتکه مهمان بودند. دشمنان انقلاب که دائماً در تعقیب آنان بودند، از این جریان باخبر می شوند و فرصت را غنیمت شمرده و با نیروهای زیاد منزل را در محاصره خود قرار داده و با سلاح های سبک و سنگین آن خانه را گلوله باران می کنند و به آتش می کشند. ولی شهید بایزیدی با رشادت و پایمردی بی نظیر خود، با آنان به مقاومت برخاسته و با به هلاکت رساندن یک نفر از آنان حلقه محاصره را درهم می شکند و صحیح و سالم نجات پیدا می کند. ایشان در میدان نبرد، مردی رشید و دلاور بود و از کشتن و ترس واهمه ای نداشت. هر مأموریتی که به وی می دادند با کمال میل آن را انجام می داد و برایش مهم نبود که به کجا برود و یا با چه کسی بجنگد. تمام سعی و تلاش خود را برای حفظ دستاوردهای انقلاب و نابودی دشمنان فریب خورده به کار می گرفت.

مطالب مرتبط ...

پربیننده ها ...