سردار شهید مهدی امینی

زندگی نامه

مهندس و سردار شهید مهدی امینی به سال ۱۳۳۲ در ارومیه به دنیا آمد، سال ۱۳۵۰ وارد دانشگاه علم و صنعت تهران شد و به سال ۱۳۵۶ در رشته مهندسی راه و ساختمان مراحل عالی تحصیل را به پایان رسانید و به جریان مبارزه با رژیم طاغوت پیوست . ایام پر حادثه انقلاب اسلامی را با تلاش و تکاپو سپری کرد و در پیشبرد اهداف امام با جان و دل تلاش کرد. با شروع جنگ تحمیلی در اولین روز دفاع مقدس دوشادوش سردارانی چون مهدی باکری عازم جبهه جنوب شد و در بهمن ۱۳۵۹ با دعوت سپاه به ارومیه بازگشته و فرماندهی واحد عملیات سپاه را عهده دار می گردد و فصلی دیگر از دلاورمردیهای این سردار بزرگ رقم می خورد. او تحمل ماندن در قفس دنیا را بعد از یاران باوفایش ندارد که سرانجام در ۲۸ خرداد ماه سال ۱۳۶۰، مصادف با سالروز ولادت آقایش حضرت مهدی(عج) در یک نبرد قهرمانانه، پرونده زندگانی اش را با سربهای داغ، مهر خونین نهاد که الحق برای ابراهیم زمانش، اسماعیل قابلی بود

«به کوههای بلند و متین شبیهند که طوفان حوادث را مانند نسیم ملایمی به سینه پذیرفته، به روی جنگ و جدال لبخند می زنند. همین مردم که در صف معرکه مانند قهرمانی پیروز، انبوه سپاه را درهم می شکنند و پرچم مجد و افتخارشان همواره با احترام و عظمت در اهتزار است، فقط در مقابل یک چیز سر تسلیم فرود آورده، به زانو درمی آیند و آن خداست، خدا.»
تحریر و تصویر زندگی نورانی سردار سرافرازی چون شهید مهندس مهدی امینی آن عارف وارسته و عاشق از جان گذشته، کاری است که توان این کلک عاجز و از قدرت خامه هر نویسنده حاذقی برنیاید. فقط برای ذکر نام و یاد یاران حسین(ع) و یا داوری دینی که دلاوران به گردن تمام مردم این مرز و بوم دارند و به پاس حماسه هایی که آفریدند، سبدی پر از گلهای گلستان زندگی ایشان را به معرض نمایش می گذاریم.سردار خستگی ناپذیر؛ فرمانده شهید مهدی امینی

سردار شهید مهندس مهدی امینی در سال ۱۳۳۲ در شهرستان ارومیه دیده به جهان گشود و در خانواده مرفه، مؤمن و معتقد به اسلام، در دامان پاک مادری که بند بند وجودش با کتاب جاودان و صحیفه نورانی ائمه اطهار(ع) پیوند ناگستنی داشت، پرورش یافت از همان لحظه ولادت با تربت حسین(ع) که به کامش ریختند، پیوند مهدی و مولایش بسته شد.

شهید مهدی امینی در خانواده ای زاده شد که از لحاظ اقتصادی وضعیت مرفه و به سامانی داشت در حالی که زندگی شخصی آن شهید بزرگوار بر خلاف وضعیت خانوادگی بود. به مادیات دنیوی و بایسته های زندگی اعتنای در خور و قناعت می کرد. ساده پوشی و ساده زیستی را لازمه و شایسته حیات فردی خود می دانست به گفته یکی از دوستانشان،(سطح زندگی شهید مهدی امینی، گاهی اوقات از حداقل نیز پائین تر بود، در حالی که افرادی که در این گونه خانواده ها بزرگ می شوند، تحت هیچ شرایطی با زندگی بیابانی و جبهه ای سازگاری ندارند. زندگی توأم با زجر و مشکلات و برخورد با ضد انقلاب، کار بسیار سختی بود). در واقع زمینه های که برای تربیت شخصیتی شهید امینی وجود داشت، می توان گفت زمینه ای بود که از هر قدر دیگری، شخصیت دیگری می ساخت، شخصیتی به جز اوصافی که آن شهید والاقدر داشته است.

سردار شهید مهدی امینی پس از اتمام تحصیلات ابتدائی و متوسطه، در سال ۱۳۵۰ هجری شمسی در کنکور سراسری شرکت کرد و پس از قبولی در رشته مهندسی راه و ساختمان، در دانشگاه علم و صنعت، به امر تحصیل در مقطع مهندسی کارشناسی اشتغال ورزید و به جهت دارا بودن کمالات و فضایل اخلاقی، افراد زیادی را از زمان تحصیل در دانشگاه، مجذوب خود نمود.
یکی از دوستان دانشگاهی وی چنین نقل می کند: (ایشان به درس مطالعه علاقه وافری داشت و هیچگاه از مطالعه مداوم احساس ملالت و دل سپری نمی کرد. به قرآن و نهج البلاغه پیوند خاطر خاصی داشت و فرازهایی از [خطبه] یکصد و هشتاد و چهارم نهج البلاغه را که بیانگر اوصاف متقین است، در دفتری یادداشت می کرد و در رفتارهای فردی و عبادی خود به کار می بست و عمل و آراستگی به آن اوصاف را رمز سعادت و رستگاری می دانست.

شهید مهدی امینی از هنگام ورود به دانشگاه، فعالیتهای سیاسی و انقلابی خود را با رویارویی و برخورد با قشر به اصطلاح تحصیل کرده متأثر از فرهنگ غرب و افکار غیراسلامی و ضدانقلابی، آغاز کرد و علاوه بر مشاغل تحصیلی دانشگاهی، ارتباط تنگاتنگ خود با حوزه علمیه قم و سایر مرکز مذهبی و دینی را تداوم بخشید. در جریان مبارزات سیاسی و طی سفرهایی که با دوستان خود به شهر مقدس قم داشت، این ارتباط را مستحکم تر می کند. ارتباط ایشان با آیت ا… مشکینی شاهدی بر این مدعاست.

سردار خستگی ناپذیر؛ فرمانده شهید مهدی امینی

سردار شهید امینی مبارزات سیاسی و فعالیتهای انقلابی خود را که از دانشگاه آغاز می شد به شهرهای قهرمان چون قم و تهران و تبریز ساری و جاری می ساخت.

در سال ۱۳۵۶ از دانشگاه فارغ التحصیل شد. پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی، در کنار سایر فعالیتها، سرپرستی شرکت نوید – بزرگترین شرکت مصادره ای بنیاد مستضعفان در ارومیه – را نیز به عهده گرفت. در طول این مدت مسؤولیت خود را به طور شایسته انجام می داد. در محیط کار و زندگی تعصب و حساسیت خاصی نسبت به برقراری نظم و انضباط اداری و کاری نشان می داد.
در سال ۱۳۶۰ هجری شمسی، همسری را که فارغ التحصیل رشته الهیات و از خانواده ای متدین و محترم بود در راستای زندگی مشترک و انجام تکلیف اعتقادی برگزید. همسری پاک و معتقد که فقط یکی دو ماه در نهایت سادگی با آن انسان وارسته توفیق زندگی خانوادگی یافت. آن شهید ارجمند با شروع جنگ تحمیلی علیه انقلاب اسلامی ایران و با عنایت هدف والایی که داشت و احساس مسؤولیتی که در برابر مکتب انسان ساز و وظیفه خود در برابر آن می کرد پشت پای بر همه تعلقات دنیوی زده، عاشقانه مکتب و طریق شهادت را برگزید. با استعفاء از مدیریت شرکت نوید، عازم جبهه های خون و شرف شد و در آنجا نیز چنان انس و الفتی بین جهاد اصغر و جهاد اکبر برقرار نمود تا در سایه آن ارتباط مقدس، خسوف معصیت را هرگز راهی به قلب پاکش نباشد.

پس از ماهها پیکار با دشمنان دین حدود اوایل سال ۱۳۶۰ با حکم شهید محلاتی، نماینده وقت حضرت امام در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران مشغول انجام وظیفه در سپاه ارومیه شد.

از بدو ورود به سپاه ارومیه، با تمام وجود و با اراده ای استوار و خستگی ناپذیر جهاد برای سرکوبی و قلع و قمع گروهکها ملحد را که به نوک پیکان حمله استکبار علیه انقلاب تبدیل شده بودند – آغاز نمود تا بدان جا که نقش والای شهید امینی و یارانش، در سوزاندن ریشه این شجره خبیثه، چنان درخشان است که هرگز از صحیفه خاطر تاریخ محو نخواهد شد. گر چه از آن روزهای خون و خطر سالها گذشته است اما کیست که نداند که ما، سلامت و امنیت امروزی را مدیون مقاومت بی بدیل و حماسه آفرینی های شهید مهدی امینی و یاران با وفایش در منطقه حساس (دارلک) و (گوگ تپه) هستیم؟
آنچه که منطقه حساس آذربایجان غربی و کردستان را از فهرست توطئة تجزیه طلبانه دشمنان حذف کرد، پایداری سردارانی چون شهید مهدی امینی و یاران متعهد و وفادارش بوده است.
بعد از حماسه دارلک، قصه یاران از دست رفته و خاطره های نیک آنان، سینه این عاشق عارف را مملو از تجلی زخمهای فراق نموده بودند. یارانی که ره صد ساله عشق را در رکاب امام عاشقان، یک شبه طی کردند. در نگاهش، اندوه یاران سفر کرده و انتظار وصال به سر منزل مقصود آنان فهمیدنی و دریافتنی بود که پرنده وحشی دیگر تحمل ماندن در قفس دنیا را بعد از یاران باوفایش ندارد که سرانجام در ۲۸ خرداد ماه سال ۱۳۶۰، مصادف با سالروز ولادت آقایش حضرت مهدی(عج) در یک نبرد قهرمانان، این مرد لحظه های سخت انقلاب که با بارش مدام رحمت الهی، جان را در زلال کرامت حق شسته بود در اوج آگاهی، زیباترین مرگ را انتخاب کرد، و پرونده زندگانی اش را با سربهای داغ، مهر خونین نهاد که الحق برای ابراهیم زمانش، اسماعیل قابلی بود. او که مصداق السابقون بود، امروز گواه صادق است بر ادامه راهش.

وصیت نامه

متاسفانه وصیت نامه ای از شهید « مهدی امینی » به دست نیامده ، آنچه که در ذیل می آید مطالبی است که در یادداشتها و گفتار شهید به دست آمده است .

من راه خود را از میان قلوه سنگها و صخره های سخت ، فاتحانه گرچه زخمی و تب آلود ، لنگان لنگان و کشان کشان ولی پیروز و قاطع بدر خواهم برد و چون می دانم اراده و قدرت حاکم بر هستی من نیز بر پیروزی اراده ها و تصمیم ها در جهت حق تعلق دارد ، به پیروزی خود اطمینان دارم و این شکستها را لازم و عضوی از پیکر پیروزی می دانم و هیچ شکستی عظیم و تکان دهنده برای من نیست ، زیرا پیروزی من بودن در مسیر حق است که شکست من هم پیروزی است .

ما یک تکلیف داریم و ان عمل کردن به احکام است و گوش دادن به فرمان حضرت امام و ولایت فقیه . ما مجبور نیستیم که ببینیم نتیجه چه خواهد شد ، ما به ادای تکلیف موظفیم .

آن چیزی که ماندگار است افکار اسلامی است . ما باید از کسانی فقط خط بگیریم که از افکار ناب اسلام و ائمه (ع) خط گرفته باشند .

اگر ما روحانیت را از دست بدهیم انقلاب از دست می رود .

وصیت نامه شهید « مهدی امینی » فرزند حسن ، شماره شناسنامه ۴۳۲ ،‌ صادره از ارومیه .
به نام خدا و با سلام به رسول پاک او و ائمه اطهار و نائب آخرین امام ( امام خمینی)
نمی دانم خداوند سبحان و ایزد پاک مرا خواهد بخشید یا نه ؟ عاجزانه امید عفو از جانب پروردگار متعال دارم که بنده ای بی کفایت و ترسو برایش بودم .
همچنین التماس دعای خیر از برادران دارم .

مطالب مرتبط ...

پربیننده ها ...